تولد آرمینا خانم و سلامتش
سلام مامانی دفعه پیش تا اینجا برات نوشتم که دنیا اومدی و مامان به ریکاوری رفت و بعد چند ساعت به اتاق 103 منتقل شد مدت 10 دقیقه تنها بودم و بعد مامان ماری دایی امید خاله المیرا با بابای خوشحالت اومدن اما من باز هم کمی نگران بودم که شاید تورو برای کنترل وضعیت بردند که همه نوزادهارو میبرن تو دستگاه بذارن بابات برات یه گل قشنگ خریده بود و خالت هم یه گل دیگه با میوه همه خوشحال بودند اما من با نگرانی پرسیدم بچه سالمه تو دستگاه نمیخوابه ؟ بابات گفت : پرسیدم تو اتاق نوزادهاست برات میارن تو دستگاه نخوابید حالش خوبه ؟ از خوشگلیت گفت. مامان اینا رفتن که تورو ببینن وقتی اومدن حسابی خوشحال بودند که شما چقدر قشنگی .آخه خیلی کوچیک و ظریف بود...
نویسنده :
مامان آرزو
16:58